مشاهده اخبار از طریق شبکه های اجتماعیمشاهده
یکی از ابعاد ممتاز و بیسابقه در الگوی فرماندهی رهبر معظم انقلاب اسلامی در جنگ دوازدهروزه، حضور مستقیم، فعال و عملیاتی معظمله در صحنه فرماندهی کلان جنگ بود؛ حضوری که نهتنها شکلی از نظارت کلان، بلکه جلوهای عینی از رهبری میدانی در سطح راهبردی را به نمایش گذاشت.
به گزارش پایگاه خبری علم و فناوری : خط رهبری: جنگ دوازدهروزه تحمیلی علیه ایران، نقطه عطفی در مواجهه مستقیم با ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی بهشمار میآید؛ مواجههای که با اهدافی فراتر از یک عملیات نظامی طراحی شده بود: برهمزدن توازن امنیتی و تضعیف ساختار بازدارندگی منطقهای ایران، فروپاشی اقتدار ملی و در نهایت پروژه تجزیهطلبی و بیثباتسازی در مقیاس جغرافیای سیاسی کشور.
در میانه این نبرد پیچیده و چندوجهی، آنچه بهعنوان عنصر تعیینکننده در معادلات میدان و عرصه راهبردی عمل کرد، مدیریت چندسطحی، دقیق و هوشمندانه رهبر معظم انقلاب اسلامی بود. ایشان با تلفیق بینش راهبردی، اشراف اطلاعاتی و انسجام در فرماندهی، نقشی بیبدیل در هدایت کشور از دل یک بحران بزرگ ایفا کردند. در این گزارش تحلیلی، به بررسی ابعاد مختلف فرماندهی و مدیریت کلان رهبر انقلاب در طول این دوازده روز سرنوشتساز میپردازیم؛ مدیریتی که توانست نهتنها دشمن را از تحقق اهداف خود بازدارد بلکه ایران را در موقعیت بالاتری از بازدارندگی، مشروعیت منطقهای و انسجام ملی قرار دهد.
مهار اولین ضربه دشمن و بازیابی شبکه فرماندهی نظامی کشور
تجاوز گستاخانه رژیم صهیونیستی به خاک ایران در شامگاه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ با یورش هوایی به تأسیسات هستهای، پایگاههای نظامی و حتی مناطق مسکونی آغاز شد؛ حملهای که در بستر مذاکرات غیرمستقیم تهران و واشنگتن در عمان، بهصورت ناگهانی و با طراحی مشترک ایالات متحده و رژیم صهیونیستی عملیاتی گردید. هدف اصلی این حمله، فلجسازی همزمان ساختارهای سیاسی و نظامی ایران از طریق ترور فرماندهان ارشد نظامی و مسئولان عالیرتبه کشور بود. طراحان این سناریو بر این گمان بودند که در پی یک شوک راهبردی، میتوانند با بهرهگیری از ظرفیتهای نفوذی و نیروهای مزدور داخلی خودشان، طی ۴۸ ساعت به اهدافی نظیر فروپاشی نظام، براندازی ساختار سیاسی و تجزیه کشور دست یابند.
انتصاب مجدد فرماندهان کلیدی، انسجام شبکه فرماندهی و هدایت میدانی را بازیابی کردند. این اقدام راهبردی موجب شد ایران عملاً ظرف چند ساعت از وضعیت انفعالی و شوک اولیه خارج شده و به بازآرایی نیروها و پاسخ سازمانیافته بپردازد.
در همان روز، پس از صدور پیام اول رهبر انقلاب، عملیات انتقامی تحت عنوان "وعده صادق ۳" کلید خورد؛ بهگونهای که در نخستین موج پاسخ، بیش از ۱۵۰ فروند موشک و ۳۵۰ پهپاد بهسمت مواضع حیاتی دشمن شلیک شد. این پاسخ قاطع، نقطهی عطفی در تغییر معادله جنگ بود. ایران تنها به مدت حدود ۱۵ ساعت در وضعیت دفاعی قرار داشت و در همان روز جمعه پس از چند ساعت، الگوی عملیاتی کشور از پدافند به آفند تغییر یافت؛ به عبارت دیگر، در نتیجه مدیریت مستقیم و لحظهبهلحظه رهبر انقلاب، ابتکار عمل از دشمن سلب و معادله نبرد وارونه شد: جمهوری اسلامی ایران در مقام مهاجم و رژیم صهیونیستی در موضع تدافعی قرار گرفت. از منظر راهبردی، این تغییر موضع تنها با اتکا به بازسازی ساختار تصمیمسازی، همافزایی در سطوح عملیاتی و تسلط کامل بر زمانبندی پاسخ امکانپذیر بود؛ مؤلفههایی که همگی ذیل فرماندهی کلان رهبر معظم انقلاب و اشراف راهبردی ایشان طراحی و اجرا شدند.
این نوع از رهبری، نهتنها مانع تحقق اهداف دشمن شد، بلکه معادلات میدانی را به نفع ایران بازتعریف کرد. آقای محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی با شبکه یک سیما، با اشاره به ابعاد فرماندهی مستقیم رهبر انقلاب در ساعات اولیه جنگ، اظهار داشت: «رهبر معظم انقلاب منحصر به فردترین کسی بودند که نیروهای مسلح را در اولویت اول، توانستند در چند ساعت از شوک بیرون بیاورند... ما مجددا فرمانده کل قوا را مانند سال ۵۹ در اتاق جنگ دوران دفاع مقدس در اهواز در فرماندهی مشاهده کردیم. حکم دادند و فرماندهها را حضوری توجیه کردند و فرمان دادند... [فرماندهان] به میدان آمدند و در ۱۷_۱۸ ساعت بعد ما قریب به ۱۵۰ موشک و ۳۵۰ پهپاد را در جمعه شب به سمت دشمن پرتاب کردیم.»
مدیریت افکار عمومی و راهبرد آرامشبخشی در میانه طوفان
یکی از برجستهترین جلوههای فرماندهی راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی در جنگ دوازدهروزه، اهتمام مستمر و هوشمندانه ایشان به حفظ آرامش عمومی و تداوم روند عادی زندگی در سطح جامعه بود. در شرایطی که دشمن تلاش میکرد با بهرهگیری از جنگ روانی، عملیات رسانهای و انتشار شایعات هدفمند، احساس ناامنی، اضطراب و بیثباتی را به عمق جامعه ایران تزریق کند، رهبر انقلاب با صدور پیامهای روشن و مقتدرانه، خط القایی دشمن را خنثی و در هم شکستند.
ایشان در سه پیام راهبردی خودشان، با تأکید صریح بر تداوم حیات اجتماعی و اقتصادی کشور، فضای عمومی را از حالت بحرانزده خارج ساخته و عملاً میدان عملیات روانی دشمن را به یک خلأ راهبردی بدل کردند. رهبر انقلاب در دومین پیام تلویزیونی خطاب به ملت ایران فرمودند: «زندگی بحمدالله به طور عادّی در جریان است. نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید، احساس ضعف میکنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را باقوّت ادامه بدهید. کسانی که امور خدماتی به عهدهشان است، کسانی که با مردم سروکار دارند، کسانی که امور تبلیغاتی و تبیینی بر عهدهشان است، کار خودشان را باقوّت انجام بدهند» ۱۴۰۴/۰۳/۲۸
این موضعگیری شفاف و آرامشبخش، موجب شد تا دستگاههای خدماترسان، رسانهها، شبکههای اطلاعرسانی، بازارها و مراکز عمومی بدون وقفه به کار خود ادامه دهند؛ گویی در دل یک جنگ تمامعیار، سکانداری آرام و استوار، کشتی ایران را با طمأنینه از میان امواج عبور میدهد. در تأیید این نوع از مدیریت افکار عمومی، آقای عطاالله مهاجرانی سیاستمدار و تحلیلگر برجسته در گفتوگویی تلویزیونی چنین اظهار داشت: «میدانید که من متخصص تاریخ ایران و اسلام هستم، و گمان میکنم رهبری آیتالله خامنهای در این ۱۲ روز، حیرتانگیز بود. این سطح از تدبیر در تاریخ کشور ما کمتر سابقه دارد؛ آرامش، بردباری و درایتی که ایشان در این روزها از خود نشان دادند، صدایی که به جامعه مخابره کردند، صدای طمأنینه، ثبات و امید بود؛ جامعه را نهتنها کنترل بلکه هدایت و مستقر کرد و امید و آرمانخواهی مردم را حفظ نمود.»
از منظر راهبردی، آنچه در این مرحله رخ داد، نه صرفاً مدیریت افکار عمومی، بلکه خلق نوعی «امنیت روانی فراگیر» در میانه جنگ بود؛ وضعیتی که دشمن را در تحقق اهداف روانی خود ناکام ساخت و افکار عمومی را به یک پشتوانه ملی در دفاع از کشور بدل کرد.
حضور مستقیم فرمانده کل قوا در اتاق جنگ: شجاعت در میدان
یکی از ابعاد ممتاز و بیسابقه در الگوی فرماندهی رهبر معظم انقلاب اسلامی در جنگ دوازدهروزه، حضور مستقیم، فعال و عملیاتی معظمله در صحنه فرماندهی کلان جنگ بود؛ حضوری که نهتنها شکلی از نظارت کلان، بلکه جلوهای عینی از رهبری میدانی در سطح راهبردی را به نمایش گذاشت. در حالیکه تهدیدات دشمن بهصراحت از خطوط قرمز عبور کرده بود و وضعیت به آستانه جنگی تمامعیار رسیده بود، رهبر انقلاب برخلاف الگوهای کلاسیک رهبری که مبتنی بر فاصلهگذاری از میدان تصمیمگیریهای اجرایی است، شخصاً در اتاقهای جنگ حضور یافتهاند و با اشراف دقیق اطلاعاتی، نظامی و سیاسی، فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری را در لحظات حساس هدایت فرمودند.
این سطح از هدایت مستقیم موجب تسریع در فرایند تصمیمگیری، تقویت هماهنگی بین نهادهای امنیتی-نظامی و کوتاه شدن زمان واکنش شد؛ عاملی که بهطور مستقیم در افزایش کارآمدی نیروهای مسلح تأثیرگذار بود. در همین راستا، آقای محسن رضایی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، تصریح کرد: «این عملیات به طور مستقیم توسط رهبر معظم انقلاب اداره شد و اینطور نبود که فقط نظارهگر باشند؛ دستورات مستقیماً از سوی فرمانده کل قوا صادر شد و ایشان به طور مستقیم این جنگ را اداره و هدایت کردند.»
فراتر از عرصه فرماندهی نظامی، رهبر انقلاب با حضور شجاعانه و علنی در مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی ـ در حالی که تهدیدات امنیتی علیه ایشان بهطور بیسابقهای افزایش یافته بود ـ پیام آشکاری از ثبات، آرامش، و اقتدار ایران را به افکار عمومی منطقه و جهان مخابره کردند. این اقدام، بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشت و بهعنوان نمادی از شجاعت رهبر انقلاب و شکست راهبرد تهدیدسازی دشمن مورد تحلیل قرار گرفت. آقای محمدجواد ظریف، دیپلمات ارشد و معاون سابق رئیسجمهور، در همین زمینه در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «حضور بیباکانه رهبر معظم انقلاب در یک گردهمایی عمومی عزاداری، دروغهای وهمآلودی را که کارشناسان مزدور به دیگران القا میکردند، برای همیشه نقش بر آب کرد. وقت آن است که بیدار شویم و بپذیریم که ایرانیان هرگز تسلیم نمیشوند. در سمت درست تاریخ بایستیم و هرگز ایران را تهدید نکنیم.»
از منظر راهبردی، حضور علنی رهبر انقلاب در سطح جامعه در میانه یک جنگ، تأثیری عمیق در ایجاد قوت قلب ملی، اعتماد عمومی و ارتقای روحیه نیروهای مسلح داشت. این حضور، نه یک اقدام نمادین بلکه بخشی از راهبرد جنگ ارادهها بود که ایران را در میدان نبرد، نهتنها مقاوم بلکه مهاجم ساخت.
شکستن روایت دشمن: مدیریت جنگ شناختی در میدان رسانه
یکی از مهمترین اضلاع جنگ دوازدهروزه، جنگ روانی و شناختی گستردهای بود که دشمن به موازات حملات نظامی بهراه انداخت. در این جنگ ترکیبی، دشمن نهتنها به تسلیحات پیشرفته و عملیات دقیق نظامی متوسل شد بلکه با بهرهگیری از ماشین رسانهای خود بهویژه رسانههای فارسیزبان مزدور و وابسته به اتاق فرمان تلآویو و واشنگتن، تلاش کرد میدان روایت را نیز به تصرف خود درآورد. القای پیروزیهای جعلی، وارونهنمایی واقعیتهای میدانی، انتشار اخبار کذب، بزرگنمایی قدرتنماییهای ساختگی و پمپاژ یأس به جامعه ایرانی از جمله محورهای اصلی این عملیات روانی بود.
در برابر این هجمه روانی و شناختی سنگین، رهبر معظم انقلاب اسلامی با هوشمندی کامل و اشراف راهبردی، سه پیام علنی و دقیق را در فواصل کلیدی جنگ صادر کردند که نقش تعیینکنندهای در شکست ساختار روایتسازی دشمن و بازسازی روحیه ملی ایفا کرد. در این پیامها، ضمن افشای لفاظیهای پوچ و ادعاهای دروغین دشمن با تبیینی روشن، بر استواری ملت، آرامش کشور و آمادگی نیروهای مسلح برای مقابله با دشمنان تأکید شد. افزون بر این، حضور فعال و هدفمند مشاوران و نمایندگان رسانهای رهبر انقلاب در رسانههای داخلی و شبکههای اطلاعرسانی، به انسجام جبهه روایت ملی و تقویت گفتمان مقاومت کمک شایانی کرد.
این خط رسانهای منسجم، مانع شکلگیری فضای روانی مأیوسکننده در کشور شد و اجازه نداد افکار عمومی ایران تحت تأثیر القائات دشمن، دچار اختلال ادراکی شود. بهبیان دیگر، آنچه در جریان این نبرد رخ داد، مدیریت چندلایه جنگ شناختی از سوی رهبر انقلاب بود؛ مدیریتی که نهفقط روایت دروغین دشمن را فروریخت، بلکه افکار عمومی را در کنار جبهه دفاعی کشور مستقر ساخت و به سرمایه راهبردی نبرد تبدیل کرد.
تأکید بر انسجام ملی، رمز عبور از توطئه دشمن
در شرایطی که دشمن برای تحقق اهداف شوم خود با تمام قوا درصدد ایجاد شکاف در بدنه اجتماعی کشور بود، رهبر انقلاب با درک عمیق از اهمیت وحدت، هوشمندانه بر انسجام ملی تأکید ورزیدند. ایشان در پیامها، بیانات و کنشهای خودشان، نقش تمامی اقشار جامعه را در دفاع از هویت ملی و دینی برجسته کردند و با تکیه بر مشترکات فرهنگی و اعتقادی، پایههای همبستگی اجتماعی را استوار ساختند.
اجرای هنرمندانه سرود «ای ایران» در مراسم عزاداری شب عاشورا با اشارهی رهبر انقلاب، در کنار تقدیر مکرر از حضور مؤثر ملت شریف ایران در صحنه و دعوت پیدرپی به حفظ و تقویت انسجام ملی از جمله نمودهای این رویکرد وحدتآفرین بود: «یک ملّت در حدود نود میلیون جمعیّت، یکپارچه، یکصدا، شانهبهشانه، در کنار هم، بدون هیچ گونه تفاوتی در خواستهها و در مقاصدی که ابراز میکنند، ایستادند، شعار دادند، حرف زدند، از رفتار نیروهای مسلّح حمایت کردند، بعد از این هم همین خواهد بود. ملّت ایران بزرگواری خودش را، شخصیّت برجسته و ممتاز خودش را نشان داد در این قضیّه و نشان داد که در هنگام لازم، یک صدا از این ملّت شنیده خواهد شد، و بحمدالله این اتّفاق افتاد.» ۱۴۰۴/۰۴/۰۵
این نگاه، موجب همافزایی نیروهای اجتماعی شد و جبهه داخلی را در برابر جنگ ترکیبی و سنگین دشمن، یکپارچه، مقاوم و امیدوار نگه داشت. بدون شک، انسجام ملی در کنار قدرت نظامی از ارکان اصلی عبور پیروزمندانه ایران از این آزمون سخت بود. در همین راستا آقای علی لاریجانی در گفتوگو تلویزیونی تصریح کردند: «آمریکا و اسرائیل تصور میکردند ظرف چند روز کار ایران را تمام میکنند اما انسجام ملی، حضور مراجع، قدرت دفاعی و هدایت هوشمندانه رهبری، این طراحی را به شکست کشاند و ایران را در آستانه یک پیروزی راهبردی قرار داد.»
فعال نگهداشتن میدان دیپلماسی در کنار میدان نظامی
یکی از اهداف راهبردی و مستمر دشمنان، چه در پیشزمینه و چه در جریان آغاز جنگ، تلاش برای تحمیل مفهوم «تسلیم» و اعمال صلحی تحمیلی به ملت ایران بود. در این راستا، رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان فرمانده کل قوا، با اتخاذ مواضع قاطع، حکیمانه و عزتمندانه، این پروژه را بهطور کامل خنثی نمودند و نشان دادند که ملت ایران سرشار از ارادهای راسخ و غیرقابل تسلیم است: «تهدید، در رفتار ملّت ایران و در اندیشهی ملّت ایران، تأثیر نمیگذارد. ثانیاً اینکه به ملّت ایران بگویند بیایید تسلیم بشوید، حرف عاقلانهای نیست. افرادِ باخرد که میشناسند ایران را، میشناسند ملّت ایران را، میشناسند تاریخ ایران را، هرگز چنین حرفی را بر زبان جاری نمیکنند. تسلیم چه چیزی بشوند؟ ملّت ایران تسلیمشدنی نیست. ما تعرّض به کسی نکردیم و به هیچ وجه تعرّض احدی را هم قبول نمیکنیم و تسلیم تعرّض هیچ کس نمیشویم؛ این منطق ملّت ایران است، این روحیهی ملّت ایران است.» ۱۴۰۴/۰۳/۲۸ توازن هوشمندانه بین قدرت میدانی کشور و دیپلماسی فعال و مؤثر، توانست مانع از تحقق صلح تحمیلی بر ملت ایران شود و امنیت و استقلال کشور را تضمین نماید.
یکی از شاخصههای بارز مدیریت این جنگ، حفظ تعادل استراتژیک میان عرصه نظامی و فضای دیپلماتیک بود؛ به گونهای که رهبر انقلاب ضمن فرماندهی عملیاتهای دفاعی، هیچگاه از ظرفیتهای دیپلماسی غافل نماندند و آن را به عنوان ابزاری کارآمد در جهت افزایش هزینههای سیاسی دشمنان و تقویت قدرت ملی به کار بستند.
این رویکرد هوشمندانه، جمهوری اسلامی ایران را نه تنها در میدان نظامی به پیروزی رساند، بلکه در ساحت سیاست بینالملل نیز جایگاه برتر و موفقی را برای کشور رقم زد. علاوه بر این، برخلاف پروپاگاندا و تبلیغات منفی دشمنان، رهبر انقلاب با تأکید مستمر بر مسیر حقوقی و پیگیری مستند جنایات رژیم صهیونیستی و ایالات متحده در مجامع بینالمللی، عمق و پویایی نگاه راهبردی خودشان را به عرصه دیپلماسی نشان دادند؛ رویکردی که به تقویت مشروعیت بینالمللی و حفظ حقوق ملت ایران کمک شایانی نمود: اگر پیگیری این موضوع[جنایتهای دشمنان] و مراجعهی به دادگاههای بینالمللی و حقوقی و همچنین دادگاههای داخلی، بیست سال هم طول بکشد، اشکال ندارد؛ باید این کار دنبال بشود. بایستی یقهی جنایتکار گرفته بشود.» ۱۴۰۴/۰۴/۲۵
بیچاره کردن دشمنان و تقویتِ بازدارندگی ایران در طول جنگ دوازدهروزه
یکی از اهداف کلیدی و راهبردی دشمنان در این جنگ، تضعیف بازدارندگی دفاعی جمهوری اسلامی ایران بود؛ هدفی که با مجموعهای از اقدامات میدانی و راهبردی هوشمندانه بهطور کامل خنثی و بازدارندگی ایران نهتنها حفظ شد بلکه به سطحی فراتر ارتقا یافت. این تحول استراتژیک بهگونهای رقم خورد که اکنون رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا بهخوبی دریافتهاند هرگونه اقدام تجاوزکارانه با هزینههای سنگین، دردناک و گستردهای مواجه خواهد شد؛ تغییری که بازتاب آن به وضوح در اظهارات مقامات و رسانههای دشمنان نمایان است.
عملیاتهای نظامی دقیق، نمایش توانمندیهای موشکی و پهپادی پیشرفته و ضربات هدفمند به مراکز حساس دشمن، پیامی شفاف و محکم از عزم راسخ و قابلیتهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران به جامعه جهانی ارسال کرد. در جریان این نبرد، ایران در سلسله موجهای عملیاتهای «وعده صادق ۳» و «بشارت فتح» ضربات موثری و آسیبهای گستردهای به اهداف راهبردی دشمن وارد آورد. گزارش رسمی آکادمی مطالعات امنیت داخلی دانشگاه تلآویو گرچه تحت فشار شدید سانسور و ارائه اطلاعات نادرست در سرزمینهای اشغالی منتشر شده، ابعاد قابل توجهی از حملات تلافیجویانه ایران را منعکس میکند که بحران عمیق روانی و امنیتی شهرکنشینان را در طول این حملات نشان میدهد
بر اساس این گزارش، در مدت دوازده روز جنگ، ایران حداقل ۵۹۱ حمله موشکی و ۱۰۵۰ حمله پهپادی به مناطق تحت اشغال انجام داده است؛ همچنین در این بازه زمانی، آژیرهای خطر قریب به ۱۹۴۳۴ بار در سرزمینهای اشغالی به صدا درآمدهاند که نشاندهنده شدت فشار نظامی ایران است. در حوزه سیاسی، دونالد ترامپ که پیشتر ایران را به تسلیم فراخوانده بود در طول جنگ با اعزام واسطههایی به تهران تلاش کرد از ایران درخواست کند «پاسخ سنگین ندهد» تا حیثیت کاخ سفید حفظ شود. پیامهای غیررسمی کاخ سفید در ایام نبرد، گویای التماس واشنگتن برای جلوگیری از حملات گستردهتر ایران بود. در جملاتی تاریخی، ترامپ پس از توقف جنگ اذعان کرد: «من و نتانیاهو با هم جهنم را پشت سر گذاشتیم، در نبردی با دشمنی که قدیمی، قدرتمند و ماهر است؛ دشمنی به نام ایران.»از منظر تحلیلی، گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس که بر پایه تصاویر ماهوارهای تهیه شده، خسارت ناشی از حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی العدید قطر را مورد بررسی قرار داده است. این تصاویر حاکی از اصابت موشکهای ایران به «گنبد ژئودزیک» محل استقرار تجهیزات حیاتی ارتباطات امن آمریکا است. همچنین آقای علی لاریجانی در این خصوص تأکید کرده است که ایران با شلیک ۱۴ موشک به پایگاه آمریکا پاسخ داد؛ در حالی که ترامپ تنها اصابت یک موشک را اعلام کرد، اما منابع مستقل و امنیتی تأیید کردهاند حداقل ۶ موشک با ۴۰۰ کیلوگرم مواد انفجاری به اهداف برخورد کردهاند. پنهانکاری آمریکا از سوی رسانهها ناشی از نگرانی بابت کاهش وجهه ترامپ در افکار عمومی تحلیل شده است.
در پایان دوازده روز جنگ، شرایط به گونهای رقم خورد که دشمنان نه تنها به اهداف اعلامی خود شامل نابودی فناوری هستهای، نابودی توان موشکی و تغییر نظام سیاسی و تجزیه ایران دست نیافتند بلکه به وضوح دچار سردرگمی و فرسایش راهبردی در ساحتهای نظامی، سیاسی و رسانهای شدند.
رهبر معظم انقلاب با هدایت کلان این جنگ، دشمن را به مسیر فرسایش مستمر هدایت نمودند و فشار افکار عمومی داخلی و بینالمللی بر حامیان آنها را افزایش دادند به گونهای که در روز دوازدهم جنگ، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده با ادبیاتی التماسآمیز درخواست توقف جنگ کردند. بدین ترتیب جمهوری اسلامی ایران توانست با ایستادگی پیروزمندانه در دفاع از کشور و منافع ملی، دشمنان خود را در وضعیتی آسیبپذیر و درمانده قرار دهد و پیام روشنی از قدرت، عزت و اراده ملی به جهان ارسال کند.
جمعبندی: تجلی کامل یک راهبری جامعالاطراف
اگر قرار باشد ابعاد راهبردی و ژرفنگرانهی فرماندهی رهبر معظم انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی دوازدهروزه بهصورت جامع و دقیق واکاوی شود، بیتردید نه تنها یک گزارش تحلیلی کفایت نمیکند بلکه چندین مجلد پژوهشی نیز قادر نخواهند بود تمام زوایای این الگوی بینظیر رهبری در میدانهای بحرانهای پیچیدهی نظامی و ژئوپلیتیکی را ترسیم کنند. فرماندهی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در این نبرد نابرابر، تجلی کامل یک راهبری جامعالاطراف در ساحتهای مختلف سیاسی، نظامی، اجتماعی و دیپلماتیک بود؛ الگویی که در ادبیات راهبردی میتوان آن را «رهبری هوشمند در شرایط چندبُعدی بحران» دانست. ایشان با تلفیق هوشمندانهای از صلابت نظامی، آرامش روانی جامعه و مهارت بیبدیل در مدیریت عرصه دیپلماسی، نشان دادند که رهبری در نظام اسلامی صرفاً یک جایگاه سیاسی نیست بلکه موتور محرکهای است برای تجمیع ظرفیتهای ملی، فرامنطقهای و ایمانی.
نقطه تمایز این فرماندهی، در قدرت یکپارچهسازی دو بال «انسجام ملی» و «توانمندی نیروهای مسلح» در چارچوب راهبردی یک نبرد ترکیبی بود. ملت ایران در پرتو هدایتهای حکیمانه رهبری، به همافزایی مثالزدنیای دست یافتند که در آن، میدان جنگ صرفاً صحنه درگیری نظامی نبود، بلکه میدانی برای تجلی اراده ملی، اعتماد عمومی، و عزم الهی ملت ایران بود. در این ساختار هدایتگری، فرماندهی کل قوا نه تنها مدیریت عملیاتی میدان را بر عهده داشت بلکه با هدایت افکار عمومی، حفظ روحیه ملی، کنترل ادراک دشمن و هدایت تحولات بینالمللی، ساحتهای مختلف جنگ را به گونهای بیسابقه در هم تنید. به تعبیری دقیقتر، اراده ملی در این مقطع، تجسمی عینی از «ولایت در میدان» بود؛ جایی که نهفقط امکانات نظامی و ظرفیتهای سیاسی، بلکه شهامت رزمندگان و شجاعت تصمیمسازان و انسجام ملت ایران همگی تحت هدایت رهبر معظم انقلاب به وحدت راهبردی رسیده و در نهایت به پیروزی انجامید.
این نبرد، نه صرفاً یک مواجهه نظامی بلکه آزمونی تمامعیار و سرنوشتساز برای سنجش میزان بلوغ راهبردی نظام اسلامی بود؛ آوردگاهی که در آن، عقلانیت انقلابی و حکمت دینی در بوته آزمایش قرار گرفت. در این میان، رهبری معظم انقلاب با تکیه بر بصیرتی عمیق، اشرافی همهجانبه و مدیریتی چندلایه و ترکیبی، صحنهای بیبدیل از فرماندهی در شرایط بحرانی را به نمایش گذاشتند.
ایشان با هدایت هوشمندانهی ایران، تلفیقی شگفتانگیز از صلابت نظامی، تدبیر سیاسی و آرامش اجتماعی را رقم زدند؛ بهگونهای که ایران اسلامی نهتنها در برابر امواج سهمگین فشارهای سخت دشمن ایستادگی کرد بلکه توانست این تهدیدات را به فرصتهایی بیبدیل برای تقویت جایگاه راهبردی خود در معادلات منطقهای و بینالمللی بدل سازد. در پرتو ولایت فقیه، ایران نشان داد که یک قدرت صرفاً نظامی نیست بلکه برخوردار از عقلانیتی تمدنساز و ارادهای الهی است که قادر است آیندهای درخشان برای ملت خود ترسیم کند. آیندهای که در آن، طلوع استقلال، عدالت، عزت و پیشرفت، افقهای دوردست را روشن کرده و نویدبخش سرافرازی ملت ایران خواهد بود.
1403/03/22 12:05
1403/03/22 11:56
1403/03/22 11:46
1403/03/22 11:37
1403/03/22 11:34
1403/03/22 10:14
1403/03/22 09:34
1403/03/22 09:32
1403/03/22 08:53