چرم تنها نماد زیبایی،دوام و اصالت نیست ؛ بلکه تاریخی است که در تار و پود خود، هویت یک ملت را حفظ کرده است.

به گزارش پایگاه خبری علم و فناوری :-رویداد ملی دست‌سازه‌های چرمی با الهام از بناهای تاریخی فرصتی نادر را فراهم آورد تا روایتگر جلوه‌های هنری این صنعت و چالش‌های هنرمندان این عرصه باشیم.

آن چه در این گزارش منعکس می‌شود صدای مهجور چرم و پژواکی از دغدغه‌های کسانی است که هنرشان را به آینده این صنعت گره زده اند.

 مقدمه را کوتاه و متن را می‌خوانیم... 

کیپ تا کیپ که اغراق است اما مکان برگزاری رویدادی تحت عنوان" رویداد ملی" با موضوع "شاه راه ابریشم" را در عصر نخستین روز برگزاری آن، با استقبال چشمگیر علاقمندان به هنر اصیل چرم دوزی متصور بودم.

اما هر چه اطراف را ورانداز میکنم خودم را می یابم با رفیق نیمه راهی که اصرارهایم برای دعوتش به دیدن از آثار هنرمندان بی ثمر ماند؛ آن هم با توجیه پله های زیاد و عوارض ناکوکش برای دیسک کمر.

"چرم، میراثی خاموش میان هیاهوی زمان" 

عدم استقبال در بدو ورود غم انگیز است؛ انتظار داشتم صدای هنر، اصالت، و تاریخ چرم در اینجا طنین‌انداز شود، اما صداها کم‌رنگ‌اند، گویا کمتر کسی صدای این میراث گران‌بها را شنیده است.

 افسوس می خورم از حضور کمرنگ رسانه ها در بازتاب این رویداد ملی با موضوع شاه راه ابریشم!

با خودم میگویم آیا تبلیغات ضعیف، هنرمندان را از نگاه‌ها دور نگه داشته؟ آیا چرخ پرشتاب زندگی، مجالی برای تماشای هنر باقی نگذاشته؟ شاید هم دغدغه‌های اقتصادی، اشتیاق حضور را کم‌رنگ کرده است.

آنچه که مسلم است این است که در آسیب‌شناسی این وضعیت، همان داستان همیشگی تکرار می‌شود؛ توجیه‌های گم‌شده در میان پاسکاری مسئولیت‌ها، عملکردهای نیمه‌تمامی که به جای اصلاح، در چرخه‌ای از توضیحات بی‌ثمر گیر افتاده‌اند و شاید این بی‌صدایی، نه از جانب چرم، که از کم‌کاری‌هایی باشد که هنر را به انزوا می کشاند.

اما هنر و خاصه چرم حتی در سکوت هم سخن می‌گوید. هنوز نقش‌ها، خطوط، و دست‌های هنرمندان، حکایت‌هایی از تاریخ و اصالت را بازگو می‌کنند و شاید من به نوبه خودم رسالت دارم؛ صدای این میراث خاموش را در هیاهوی مدرن زمان به سبک خودم مخابره کنم.

فاصله‌ام با مکان برگزاری کمتر می‌شود و درمی‌یابم اینجا مقر کسانی است که برای زنده نگه‌داشتن ریشه‌ها و احیای هنر چرم، موانع زیادی را پشت سر گذاشته‌اند تا گوشه ای از تلاش‌های خستگی‌ناپذیرشان در اعتلای این هنر دیرینه، در طبقه فوقانی فرهنگسرای کومش جلوه‌گر شود و پژواک تعهدشان را به گوش عاشقان این هنر برساند.

لحظه ورود، هوا سرشار از رایحه چرم و زمزمه‌های خلاقیت است. نگاهی به اطراف می اندازم، ناگهان چشمم به کیف رویداد می‌افتد؛ اثری با ابعاد بزرگ، طراحی شکیل و هویت بصری منحصر‌به‌فرد.

میدان ارگ در سطح آن جان گرفته و چرم زیرین، موج‌هایی از تپه‌های بیابانی سمنان را تداعی می‌کند.

این اثر، فراتر از یک کیف، نمادی از پیوند هنر و جغرافیا است و اثر بانو زیبا اسلامی، کارآفرین حوزه چرم و دبیر اجرایی رویداد ملی دست‌سازه‌های چرمی است.

به سمت چپ نمایشگاه قدم برمی‌دارم، جایی که بازافرینی با ماکت جاده ابریشم چشم‌نوازترین جلوه را به خود اختصاص داده است.

 این اثر باشکوه ساخته‌ی آقای عربشاهی و بانو شراره یزدان‌پرست است که در فرایند شکل گیری آن چرم خام شتر و خاک رس در هم تنیده شده‌اند تا مسیری از تاریخ را به تصویر بکشند.این اثر گویای سفرهای پرماجرا و تجارت‌های جهانی در مسیر این راه کهن است.

نگاهم روی ظرافتی که در اجرای این اثر به‌کار رفته، می‌لغزد و نمی‌توانم از تفکر در مورد سفرهای بی‌پایان در طول این راه باستانی فاصله بگیرم.  

ردپای هنر ادامه دارد. مهرازان لطف، ساخته‌ی نازنین رستی، تصویری از مسجد شیخ لطف‌الله را بر چرم طبیعی نقش زده است؛ شکوه معماری صفوی، این بار در قالب یک کیف چرمی هرمی، با همان پیچیدگی‌های تذهیب و ظرافت نگارگری.

 در سوی دیگر، عمارت، اثر اعظم مالی، در تلفیقی از هنر دست و خاطرات تاریخی، ترکیب مسجد نصیرالملک و خانه زینت‌الملک قوام را با تکه‌دوزی چرمی زنده کرده است؛ انعکاسی از نور، رنگ و تاریخ در یک اثر.

 سارو اثر سمیک وارطانیان، با نقاشی روی چرم، استواری و صلابت قلعه‌های تاریخی سارو سمنان را بازتاب داده است؛ میراثی که یادآور تاریخ کهن و معماری دفاعی دوران پیشدادیان و اشکانیان هستند.

"حمل میراث گذشتگان در دل هر اثر"

مریم سروش‌تبار با ترکیب چرم و بتن شکوه تخت جمشید را از زاویه‌ای نوین بازآفرینی کرده است. 

ترکیبی از ظرافت و سختی، که همچون تاریخ پر رمز و راز این بنا، تضاد و هماهنگی را در کنار هم نشان می‌دهد.

هر کدام از آثار، فراتر از نمایش مهارت‌های هنری، روایتی از تاریخ ایران را با زبان چرم بازگو می‌کنند؛ داستان‌هایی که هرکدام در دل خود میراثی از گذشته را حمل می‌کنند.

و اما زینب چوپانی با اثر سرباز هخامنشی پا به عرصه‌ ای گذاشت که می‌تواند نقطه آغاز درخشش او در دنیای هنر باشد.

او با تکنیک حکاکی روی چرم، شکوه تخت جمشید و صلابت سربازان هخامنشی را در قالبی هنری به تصویر می کشد.

اثر وی اگرچه در این رویداد رتبه‌ای کسب نکرد، اما زینب می داند مسیر هنر، همچون تاریخ تخت جمشید، با استواری و صبر ساخته می‌شود و محک زدن خویش، نخستین گام در مسیر موفقیت‌های آینده اوست.

مسیری که با استمرار، تمرین و باور به توانایی‌هایش، می‌تواند او را به جایگاهی برجسته در هنر چرم‌نگاری برساند.

 به اثر خانم پریسا محبی می رسم ؛ بانوی تاثیرگذار کشوری سال ۱۴۰۳ و برگزیده رویداد خلاق استانی، که هنر دستانش در صنعت چرم مورد ستایش بسیاری قرار گرفته. اثرش هست اما خودش نیست!

جویای عدم حضورش می‌شوم گویا چالشی که مانع حضورش شد نه از جنس هنر، بلکه از جنس موانع فیزیکی بود او به دلیل فقدان آسانسور در فرهنگسرای کومش و چون، (برای تردد از ویلچر استفاده می‌کند)، نتوانست در رویداد حاضر شود و فضایی که امکان حضور تمامی هنرمندان را باید فراهم می‌کرد، برای او دسترسی‌پذیر نبود.

اینجا و این گزاره، نگاه‌ها را متوجه یک نیاز مهم کرد. دکتر موسوی نژادیان مدیر کل ارشاد استان، پس از اطلاع از این موضوع، وعده داد که پس از تکمیل بازسازی گالری‌های هنری استان، در قدم بعدی مناسب‌سازی فضای نمایشگاهی و نصب بالابر یا آسانسور برای تردد تمامی افراد، به‌ویژه عزیزان دارای معلولیت را در دستور کار قرار خواهد داد.

در روز دوم رویداد نیز با شرکت‌کننده ای هم کلام می‌شوم که روایت او دلالت بر ضرورت مناسب سازی فضا برای معلولان داشت این بازدید کننده گفت: در هر نمایشگاهی که حاضر می‌شوم جانبازان و معلولین ورزشکار را مطلع می‌کنم تا بتوانند از رویداد بهره‌مند شوند، اما در این نمایشگاه، به دلیل نبود امکانات مناسب، این فرصت از آنان دریغ شد.

به عقیده نگارنده این رویداد، فارغ از جلوه‌های هنری، گفتمان تازه‌ای را درباره اهمیت دسترسی‌پذیری و لزوم فراهم‌سازی شرایط برابر برای همه افراد، فارغ از محدودیت‌های فیزیکی، به جریان انداخت و واکنش دکتر موسوی نژادیان در راستای حمایت از افراد دارای معلولیت ، نه تنها قابل ستایش است،بلکه نمایانگر درک مسئولیت اجتماعی و توجه به عدالت دسترسی در حوزه فرهنگ و هنر و نقطه عطفی در مسیر عدالت فرهنگی به شمار می رود.

مجالی فراهم شد تا وارد فضای گفتگو با هنرمندان چرم شوم.

نگران اما امیدوار به آینده چرم !

بانو سروش تبار، هنرمند حوزه چرم یکی از مدعوین و منتخبان حاضر در رویداد است که در این نمایشگاه با تلفیق چرم و بتن آثار خود را ارائه داد.

او بالغ بر ۴۰ سال است که در این حوزه تجربه دارد و در ادوار مختلف و زیر نظر اساتید مجرب این حرفه را فرا گرفت.سروش تبار، هم نگران آینده چرم است و هم امیدوار.

آرزوی دیرپایش پایان یافتن معضلات حوزه چرم است و درباره چالش‌های موجود در صنعت چرم ایران، می‌گوید: فعالان حوزه چرم به ویژه جوانان تازه‌کار در این حوزه با مشکلات جدی در تهیه تجهیزات کار و چرم مناسب مواجه هستند به عنوان مثال امروز اگر من بخواهم مواد اولیه این کار را تهیه کنم، باید هزینه‌های زیادی بپردازم؛ در حالی که در گذشته نه چندان دور ما در عین صادرات چرم خام که مناسب نقاشی بود؛ در بازار ایران هم می‌توانستیم چرم تهیه کنیم ، اما اکنون برای تهیه چرم مخصوص نقاشی ( کراست ) با کمبود مواجه هستیم به ویژه براي افراد تازه کار و این امر موجب دلسردی آنها می‌شود.

این هنرمند ادامه می‌دهد: حالا مجبور به خرید چرم از ترکیه هستیم و واقعیت این است که سهم ایران از بازار جهانی صنایع دستی چرم به ویژه نقاشی روی چرم به شدت کاهش یافته است.

سروش تبار با ابراز نگرانی از انزوای این هنر در سایه کم توجهی ها، گفت: بعضا مشکلات اداری و بروکراتیک مانع بعضی از فعالیت ها در جهت پیشبرد اهداف برای امثال بنده مي‌شود ، که میراث گذشته ما که نه در ایران بلکه در جای جای کره زمین بوده با تاریخ بشر عجین شده و رشد کرده است و برای حفظ این هویت اصیل نیازمند یک سیستم حمایتی هستیم تا هنرمندان را در ثبت آثارشان یاری کند و بدون این حمایت‌ها، خطر فراموشی این هنرهای ارزشمند وجود دارد.

وی همچنین به ضرورت آموزش نسل جوان در زمینه هنرهای سنتی اشاره کرد و گفت: متأسفانه نسل جوان برای فراگیری عمیق این هنر کم‌حوصله هستند، اما ضروری است که با جدیت تمام با تکنیک‌ها و دانش لازم در زمینه چرم‌دوزی و حکاکی آشنا شوند. برگزاری کارگاه‌های آموزشی و کلاس‌های تخصصی می‌تواند به حفظ این میراث فرهنگی کمک کند.  

این هنرمند در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از ضعف سیستم آموزشی فنی و حرفه‌ای در حوزه نقاشی روی چرم اظهار داشت: متأسفانه گاهی ممتحن‌ها حتی از اصول اولیه کار آگاه نیستند و این موضوع می‌تواند به آینده این هنر آسیب بزند.

سروش‌تبار با تأکید بر ضرورت توجه به آینده صنعت چرم در همه رشته‌ها گفت: باید شرایطی فراهم شود تا از تجربیات پیشکسوتان این حرفه استفاده کرد و نسل جدید را به سمت یادگیری صحیح هدایت نمود تا این هنر اصیل ایرانی حفظ شود.  

وی از فراموشی هنرهای سنتی ابراز نگرانی کرد و گفت: متأسفانه برخی از افرادی که وارد این حیطه می‌شوند، گاهی به دلیل ناآگاهی روش‌هایی را به کار می‌برند که کاملاً اشتباه است. مطالبه ما این است که روش‌های سنتی حفظ شوند و با تکنیک‌ها و ابزارهای جدید ترکیب شوند تا بتوانیم از تکنیک‌های روز استفاده کنیم.

این هنرمند ادامه داد: افراد زبده و دلسوز و مدرس در این رشته انگشت‌شمار هستند و دغدغه من این است که این رشته به‌صورت سنتی و اصیل بر روی چرم خام جا بیفتد و به عنوان یک هنر سنتی ایرانی در دانشگاه‌ها معرفی شود.

او با بیان این که ضروری است در دانشگاه‌ها زمینه آموزش نقاشی روی چرم فراهم شود، گفت: متأسفانه در دانشگاه ما این رشته وجود ندارد، به‌جز دانشگاه اصفهان، و اگر در جای دیگری هست، بنده اطلاع ندارم.

او یادآور شد: برخی از رشته‌های سنتی ما تا چند سال پیش در دانشگاه وجود نداشتند؛ مثلاً خطاطی، که بعد از پیگیری‌های زیاد، چند استاد توانستند آن را در دانشگاه نهادینه کنند.

سروش‌تبار با تأکید بر اهمیت حمایت کارشناسانه از این هنر تصریح کرد: صرفاً هر کسی که روی چرم رنگ‌گذاری می‌کند، نقاش چرم نیست؛ نقاشی روی چرم باید به‌صورت کارشناسانه انجام شود و کسانی که وارد این حوزه می‌شوند باید بدانند که هویت چرم باید حفظ شود.

وی همچنین تأکید کرد که باید از به‌کارگیری چرم فرآوری‌شده‌ای که مخصوص کیف و کفش است، پرهیز شود. او افزود: در حال حاضر بیشتر فعالیت من روی بوم است، ولی به لحاظ علاقه‌ای که به حوزه صنایع دستی دارم، فعالیت خود را در زمینه صنایع چرمی قطع نکرده‌ام.

سروش‌تبار با اشاره به علاقه‌مندی سفارت‌ها به خریداری آثار صنایع دستی و هنرهای مربوط به او گفت: تمایل و ترجیح من ارائه آثار هنری با ورود و حمایت نهادها، به‌ویژه سازمان صنایع دستی و میراث فرهنگی، و ایجاد فضای ارائه به‌صورت گروهی است. این نوع همکاری می‌تواند به معرفی بهتر فرهنگ و هنر ایران در خارج از کشور کمک کند. همچنین انتخاب چند هنرمند برای این پروژه می‌تواند تنوع و غنای بیشتری به نمایش آثار بدهد و نشان‌دهنده همبستگی و همکاری میان هنرمندان باشد.

اصالت هنری؛ گم شده ای در صادرات بی نام و نشان

علیرضا ضیا عربشاهی، هنرمند فعال در صنعت چرم و مدرس ۱۳ رشته مختلف هنری است.

این هنرمند که به‌بهانه عشق وافر به وطنش، ایران، و هنر اصیل چرم، و همچنین ارائه این اثر فاخر در کنفرانس بین‌المللی راه ابریشم، اقدام به ساخت این شاهکار هنری کرده است، هر بار که درباره اثرش سخن می‌گوید، آن را "سرزمین من" خطاب می‌کند.

او در توصیف اثر هنری تحت عنوان ماکت راه ابریشم می‌گوید: این کار به نوعی نمایانگر و معرف راه ابریشم است که نیم‌کره‌ای از آسیا به اروپا و آفریقا را تشکیل می‌دهد. این مسیر از چین آغاز شده و به سمت اروپا ادامه یافته است. این معبر ابتدایی راه ابریشم است و در سال‌های بعد مسیرهایی به آن اضافه شده‌اند.

عربشاهی در توضیح فرآیند کار خود افزود: هر هنرمندی که اقدام به ساخت ماکت چرم می‌کرد، از متریال‌های مجسمه‌سازی استفاده می‌نمود، اما من تصمیم گرفتم با چرم، چرم را شکل دهم و شروع به پودر کردن چرم کردم.

او اضافه کرد: از پودرهای چرم برای پوشش گیاهی استفاده کرده‌ام و از چرم بز، پس از مرطوب کردن، در شکل‌ها و ابعاد مختلف بهره گرفتم و برجستگی‌ها و فرورفتگی‌های زمین را نشان دادم. 

وی ضمن تشکر از پارک علم و فناوری دانشگاه سمنان برای برگزاری این رویداد، اضافه کرد: نمایشگاه بسیار خوب بود، اما از برخی ارگان‌ها گلایه دارم که در میانه کار کم‌لطفی کردند و ما را رها کردند.

لزوم حمایت از هنر و هنرمندان برای رونق فرهنگی و اقتصادی 

این هنرمند اضافه کرد: از برخی ارگان‌ها همچون میراث فرهنگی و شهرداری سمنان، با توجه به اینکه کار ما مرتبط با راه ابریشم است، انتظار حمایت بیشتری داشتیم و این رویداد قابلیت برگزاری به‌صورت بین‌المللی را داشت.

عربشاهی در ادامه از زیبا اسلامی، دبیر اجرایی رویداد که بانی برگزاری این نمایشگاه است، قدردانی کرد و گفت: این نمایشگاه با وجود اینکه در سطح خصوصی برگزار شد، مملو از عشق و خلوص نیت بوده است. امیدواریم در سال‌های آینده بتوانیم اقداماتی انجام دهیم که این رویداد را بین‌المللی‌تر کرده و در تهران با محوریت سمنان، که یکی از مراکز اصلی راه ابریشم است، برگزار کنیم.

عربشاهی خواستار حمایت ارگان‌های مرتبط برای برگزاری نمایشگاه به‌صورت گسترده‌تر و با دعوت از کشورهای مسیر راه ابریشم در سال‌های آتی شد و بر لزوم جذب اسپانسرهای مناسب برای این رویداد تأکید کرد.

وی در ادامه سخنان خود از بی‌توجهی برخی مسئولان به مقوله هنر و هنرمند انتقاد کرد و گفت: متأسفانه برخی از مسئولان فقط در حد گرفتن عکس در صحنه حضور دارند و هیچ حمایتی ارائه نمی‌کنند. هنرمندان همواره مورد بی‌مهری و کم‌توجهی قرار می‌گیرند و هر کسی آن‌ها را از مسیر اصلی منحرف می‌کند.

او افزود: حمایت از هنرمند می‌تواند به رونق اقتصادی کشور کمک کند؛ به‌عبارتی، حمایت از هنرمندان از نظر اقتصادی سودآورتر از نفت است، چرا که هنرمندان، در صورت دریافت حمایت کافی، می‌توانند توریست جذب کنند.

وی با بیان اینکه من به وطنم و هنرمندان کشورم عشق می‌ورزم، گفت: هر گوشه‌ای از ایران مهد هنر است و متعجبم که چرا مسئولان به‌درستی هنر و هنرمندان را درک نمی‌کنند.

عربشاهی با طرح این پرسش که چرا آثار من باید به‌صورت چمدانی و بدون درج برند به کشورهای اروپایی عرضه شوند؟ افزود: متأسفانه هنوز نتوانسته‌ایم برند ملی خود را به‌درستی معرفی کنیم و این مسئله نیازمند توجه جدی مسئولان است.

وی یادآور شد: اکنون آثار هنری‌ام را به ۲۷ کشور عرضه می‌کنم، اما بدون حفظ اصالت و هویت ایرانی. اگر از سوی ارگان‌های کشورم حمایت شوم، سود این فعالیت به کشور خودم بازمی‌گردد.

عربشاهی با ابراز امیدواری نسبت به آینده هنرمندان ایرانی گفت: ما باید بتوانیم آثار خود را با برند ملی عرضه کنیم و به‌جای ارسال بی‌نام و نشان به کشورهای دیگر، نماینده هنر ایران باشیم. تحقق این امر تنها با حمایت مسئولان مرتبط ممکن خواهد.

نمایش هنر، اثبات جسارت و توانمندی   

نفیسه کیانی یکی دیگر از شرکت‌کنندگان حاضر در نمایشگاه و از هنرمندان صنایع دستی است. او در معرفی خود و فعالیتش می‌گوید: در رشته‌های مختلفی از جمله نقاشی روی پارچه، سوزن‌دوزی، ساخت تاج و دسته‌گل عروس و گل‌های چرمی فعالیت دارم و حدود ۲۰ سال است که در این زمینه‌ها مطالعه و فعالیت می‌کنم.

کیانی به اهمیت شناخت توانمندی‌ها و استعدادها در هر سن اشاره کرد و بیان داشت: در برهه‌ای به این نتیجه می‌رسیم که باید توانمندی‌های خود را برجسته کنیم و این امر محدود به سن خاصی نیست. من در ۴۰ سالگی احساس می‌کنم زمان آن رسیده که توانمندی‌هایم را به نمایش بگذارم. 

او تأکید کرد:همه انسان‌ها در تمام مراحل زندگی باید در حال یادگیری باشند و سن و سال را به‌عنوان مانعی برای رشد و پیشرفت تلقی نکنند. 

این هنرمند درباره آثار خود در نمایشگاه گفت: در این رویداد با اثری تحت عنوان "ثمر نفیس" که یک صندوقچه جواهرات است، شرکت کردم. این اثر الهام گرفته از بناهای تاریخی مانند قلعه فیروز‌شاه فیروزکوه و موزه اقوام گرمسار است. 

او یادآور شد: این اثر به‌صورت معرق چرم کار شده و دارای کاربردهای مختلفی است؛ از جمله می‌تواند به‌عنوان صندوقچه جواهرات، باکس نگهداری حیوانات آسیب‌دیده یا حتی یک کیف دوشی مورد استفاده قرار گیرد.  

کیانی بر اهمیت حمایت از هنرمندان جوان و ایجاد فضاهای مناسب برای نمایش آثارشان تأکید کرد و گفت: این نمایشگاه فرصتی برای ارتباط‌گیری و تبادل تجربه با هنرمندان چرم در سطح حرفه‌ای بوده است. با وجود اینکه موفق به کسب رتبه نشدم، اما به خود می‌بالم که جسارت شرکت در رویداد و رقابتی را داشتم که هنرمندان برجسته کشور حضور داشتند. این جسارت می‌تواند اعتماد‌به‌نفسم را برای پیشرفت بیشتر افزایش دهد.

شراره یزدان‌پرست، هنرمند، همکار و همسر علیرضا عربشاهی، مدیر مجموعه چرم واران است که نزدیک به دو دهه در این حوزه فعالیت دارد.  

او می‌گوید:به اتفاق همسرم و در مجموعه‌ای تحت عنوان "واران" در زمینه هنرهای متعدد فعالیت داریم. همچنین از هنرجویان برای کار کردن دعوت کرده و با هم همکاری می‌کنیم تا آن‌ها نیز بتوانند پیشرفت کنند و به نوعی کارآفرینی نمایند.

یزدان پرست بیان می‌کند : طی این سالها هنرجویان زیادی داشته‌ایم که برخی از آن‌ها حالا برای خود کارگاه ایجاد کردند و مشغول به کار هستند؛ در حال حاضر تقریباً ۱۲ نفر با ما همکاری می‌کنند و دوخت و دوز و برش را انجام می‌دهند، در حالی که طراحی آثار به عهده خود ماست.

او درباره آثاری که در این رویداد ،ارائه داد، می‌گوید : آثاری که ارائه داده‌ایم یکی با الهام کاروانسرای میاندشت و تلفیق حکاکی و کیف‌دوزی بود که رتبه نخست رویداد را کسب کرد؛ همچنین یک اثر دیگر با موضوع ابریشم و منشور حقوق بشر که تماماً با متن اصلی حکاکی شده بود، ارائه کردیم. یکی دیگر از آثار ما نیز شیر بالدار است که تلفیق حکاکی و نقاشی است.

هنر؛ زبان مشترک جهانی برای معرفی فرهنگ ایرانی 

پروین صفا، هنرمند مینیاتوریست و بازدیدکننده رویداد، معتقد است که چنین رویدادهایی نه‌تنها فضایی برای هنرمندان جوان فراهم می‌کند، بلکه بستری برای نمایش ایده‌هایی است که پیش‌تر کمتر دیده شده‌اند.

او در پاسخ به این پرسش که کدام اثر نظرش را جلب کرده، می‌گوید: از میان آثار، حکاکی‌های ظریف روی چرم توجه مرا جلب کرد هنری که برایم تازگی داشت و یادآور غنای هنرهای دستی ایران است.

صفا باور دارد که با حمایت بیشتر، این هنرها می‌توانند مرزها را درنوردند و جهانی شوند.

او همچنین از نقش هنر در کارآفرینی سخن گفت و افزود: چرم، با کمترین مواد، بیشترین زیبایی را خلق می‌کند و فرصت‌های شغلی بی‌شماری را می‌آفریند.

او از هنرمندان گرمسار یاد کرد که نقش‌های بی‌نظیری را روی کیف‌ها ترسیم کرده‌اند نمایشی از هویت محلی که در هر نقش و برش، فرهنگ ایران را به تصویر می‌کشد.

صفا توصیه کرد: آثار هنری می‌توانند بهترین هدیه برای کسانی باشند که به خارج از کشور سفر می‌کنند؛ چراکه این آثار نه‌تنها تاریخ و فرهنگ ایران را بازتاب می‌دهند، بلکه حامل هویت ملی نیز هستند.

هنرمندی که تاریخ را روی بوم چرم جاودانه کرد!

سمیک وارطانیان، هنرمند ارمنی، با الهام از بناهای تاریخی، روایت استقامت خود و هنر را درهم‌تنیده است.

وارطانیان نه‌تنها زخم‌های جنگ را با خود حمل می‌کند، بلکه تاریخ را بر بوم چرم نقش زده است.  

اگرچه او امکان حضور در رویداد را نداشت، اما اثرش به‌جای او سخن گفت.

بانو سروش‌تبار، دبیر اجرایی رویداد، با مراجعه هر مخاطبی به اثر «سارو»، کار او را پرزنت کرده و از هنرمندش می‌گفت تا چهره‌ای را بیشتر بشناساند که نه‌تنها دوران جنگ را پشت سر گذاشته، بلکه سال‌ها پس از آزادی، با عشق و پشتکار به تدریس و فعالیت‌های فرهنگی پرداخته است.  

آثار وارطانیان بارها مورد تقدیر قرار گرفته‌اند، به‌ویژه در مدارس ارامنه. اما شاخص‌ترین آثار او در موزه جنگ سعدآباد نگهداری می‌شوند؛ آثاری که در دوران اسارت خلق شدند، در روزهایی که او، به‌رغم شرایط دشوار، همچنان بر باور و هنر خود استوار ماند.

در مکالمه‌ای تلفنی با او، یکی از خاطرات دوران اسارت را تشریح کرد، ماجرای نقاشی پرتره صدام. 

گویا فرمانده اردوگاه کمپ ۲۰، با اصرار، از او خواسته بود چهره صدام را طراحی کند، هدیه‌ای برای جشن تولد دیکتاتور.  

وارطانیان، که نقاش اردوگاه بود، بسیاری از سربازان و خانواده‌هایشان را به تصویر کشیده بود و در ازای این نقاشی‌ها، برای هم‌سلولی‌هایش خوراکی و دارو تهیه می‌کرد.  

اما پس از آزادی، او با خود عهدی بست: دو تابلو از دوران اسارت، که با دستان زخمی و امیدی خاموش‌نشدنی خلق شده بودند، باید به نام مردم ایران هدیه شوند.

در رویداد چرم، او بار دیگر با هنرش تاریخ را لمس کرد. این بار قلعه سارو را برای نقاشی برگزید بنایی با قدمتی بیش از ۹۰۰ سال که در دوران کهن، با تکنیکی شگفت‌انگیز، آب را به داخل قلعه هدایت می‌کردند.

اما چیزی فراتر از معماری او را به این بنا کشاند؛ شباهت نام «سارو» با یک نام ارمنی، پیوندی نادیدنی اما معنادار میان او و این اثر تاریخی برقرار کرد.  

در مکالمه‌ و گفتگویی که با او داشتم، از او پرسیدم: از مسئولان چه انتظاری داری و پاسخش را بدون تغییری کپی ،پیست میکنم : (من از مسئولان انتظار خاصی ندارم؛ با بسیاری از آن‌ها دیدار داشتم و مطالباتم را مطرح کردم، اما هیچ‌کدام به نتیجه نرسید. به همین دلیل از هیچ مسئولی تقاضایی ندارم.)

بنابراین، آنچه برایش باقی می‌ماند، نه درخواست، که تداوم مسیر خودش است مسیر مردی که جنگ او را در هم نشکست، بلکه هنر و فرهنگش را والاتر ساخت.

حکاکی روی چرم روایت اصالت در ضرب آهنگ دستان هنرمندانه

در گوشه‌ای از کارگاه، صدای چکش بر چرم خام طنین‌انداز است؛ انگار گذشته و حال در ضرب‌آهنگ دست‌های دو خواهر هنرمند تنیده شده‌اند.

با مریم و منیژه ره‌کوی، دو خواهر هنرمند ساوه‌ای، هم‌کلام می‌شوم. هنوز سخنی از هنرشان به میان نیامده که گرمای حضورشان آدم را مجذوب می‌کند. لبخندهایشان، صمیمیتی از جنس خالص هنر را در فضا می‌پراکند.

با شور و شوق درباره آثارشان حرف می‌زنند؛ چرم، حکاکی، ضرب‌آهنگ چکش‌هایی که تاریخ را بر پوست نرم نقش می‌زنند. هر واژه‌ای که از لب‌هایشان جاری می‌شود، قصه‌ای از خلاقیت، تلاش و عشق به هنر را بازگو می‌کند.

در کنارشان، نمی‌توان تنها شنونده بود؛ حس می‌کنی که در بخشی از روایت شده‌ای، گویی جهان چرم و حکاکی به رویت گشوده شده است.

آن‌ها نه‌تنها حکاکی و دوخت چرم را به شیوه‌ای منحصر‌به‌فرد اجرا می‌کنند، بلکه تاریخ و فرهنگ را به تار و پود آثارشان می‌دوزند.

هر ضربه‌ی چکش، پژواکی از خاطرات معماری کهن، از مسجدی دوردست در بخارا تا رگه‌های اصالت ایرانی، در دل چرم می‌نشاند.

اما این مسیر، بی‌چالش نبوده است؛ مشکلات صادرات، هزینه‌های گزاف ابزار تخصصی، و دشواری تهیه‌ی چرم مرغوب، موانعی هستند که آن‌ها را به چالش کشیده‌اند.

منیژه و مریم، با تمام این سختی‌ها، همچنان استوار مانده‌اند. به کمک فضای مجازی، توانسته‌اند سفارشات خود را به‌صورت آنلاین دریافت کنند و حضور خود را در دنیای هنر تثبیت نمایند.

مریم و منیژه معتقدند که هنر چرم‌دوزی، با تمام پیشینه‌ی غنی‌اش، نیازمند حمایت بیشتر است تا بتواند جایگاه شایسته‌ی خود را در سطح بین‌المللی پیدا کند.

اثر آن‌ها، "سفیری از بخارا"، تنها یک دست‌سازه‌ی چرمی نیست؛ بلکه پلی است میان گذشته و آینده، سنت و نوآوری. با چرم، تاریخ زنده می‌شود، و هنر به جاودانگی گام می‌نهد.  

رؤیایی که به حقیقت پیوست؛ دست‌سازه‌های چرم در شاهراه جاده ابریشم.  

زیبا اسلامی دبیر اجرایی این برنامه،  درباره جرقه‌ی برگزاری این رویداد در ذهنش می‌گوید: مدت‌ها بود که رؤیای خلق محصولی با اصالت ایرانی در ذهنم ریشه دوانده بود؛ اندیشه‌ای که همچون جریانی زلال، در میان علاقه‌ام به بناهای تاریخی، مرا غرق در زیبایی‌های معماری می‌کرد.

او ادامه می‌دهد: مد و فشن اروپا هر از گاهی به این جلوه‌های هنری و معماری توجه ویژه‌ای نشان می‌داد، و من نیز در ذهن و قلبم آرزوی ساخت مجموعه‌ای چشمگیر و ماندگار را می‌پروراندم، مجموعه‌ای که روح معماری و هنر ایرانی را در تار و پود خود زنده کند؛ اما می‌دانستم که این مسیر، سفری طولانی و پرچالش خواهد بود. با این حال، ایمان داشتم که با همراهی تیمی قدرتمند، بی‌شک آثاری ناب، اصیل و فاخر خلق خواهد شد.

دبیر اجرایی رویداد یادآور می‌شود: اواخر اسفند ۱۴۰۳، به دعوت از شهردار سابق، در جلسه‌ای حضور یافتم که هدف آن معرفی هرچه بیشتر سمنان، پایتخت راه ابریشم، بود. در آن محفل، از حاضرین خواسته شد تا طرح‌ها و ایده‌های خود را ارائه دهند.

اسلامی ادامه می‌دهد : بنده ، به‌عنوان شهروندی که بیش از بیست سال در سمنان زیسته‌ام، همراه با همسرم، دکتر پرهیزجوان، دست به نگارش طرحی با عنوان "دست‌سازه‌های چرم در شاهراه جاده ابریشم" زدیم؛ طرح ارائه شد و با حمایت‌های مادی و معنوی پارک علم و فناوری دانشگاه سمنان، دبیرخانه بین‌المللی پایتخت راه ابریشم، دانشگاه سمنان، شرکت ادیم کارا اترین و دیگر حامیان معنوی، آغاز به کار کرد.

وی ادامه می دهد: همزمان، تبلیغات گسترده‌ای به جریان افتاد تا این هنر دیرینه در بستر راه ابریشم جان دوباره بگیرد و چون نگینی درخشان در دل تاریخ بدرخشد.

این کارآفرین تاکید می‌کند: این مسیر نه‌تنها یک رقابت، بلکه نهضتی بود در دل هنر؛ تلاشی برای اعتلای فرهنگ، جنبشی که هر گامش، هر اثرش، پلی شد برای پیوند گذشته با آینده، برای بازگشت به هویت، به شکوه اصالت ایرانی؛ پس، رسالتم آغاز شد: اطلاع‌رسانی، گفت‌وگو، تماس با صاحبان کسب‌وکار، با پیشگامان هنر، با صاحبان صفحات مجازی... گام‌های نخستین برداشته شد، و با ثبت‌نام ۱۷۵ هنرمند در سایت پارک علم و فناوری، امید به بار نشست.

اسلامی ادامه می دهد: تعطیلات نوروز فرصتی شد برای نزدیکی، برای سخن گفتن فارغ از هیاهوی روزمره. بسیاری از هنرمندان بی‌عکس و بی‌محتوا بودند، اما برخی، در سفر به سمنان، به دل تاریخ رفتند و دست به خلق آثار زدند. برای ثبت جلوه‌های هنر، از دانشجویان گردشگری، سایت‌ دیجیتال تزیینات معماری، و صفحات مجازی بهره گرفتیم. تلاش‌ها بی‌وقفه بود، تماس‌های مداوم، پیگیری‌های مستمر، و در نهایت، با الطاف الهی، بیش از ۱۰۰ اثر هنری به دبیرخانه رسید.

وی یادآور می‌شود: پس از آن روز داوری فرارسید؛ بزرگان هنر گرد هم آمدند خانم دکتر خلیلی از دانشکدگان هنرهای زیبای دانشگاه تهران، آقایان دکتر صالحی و دکتر ساداتی، خانم مریم حسین‌آبادی از دانشگاه هنر سمنان، خانم امیدوار از فنی حرفه‌ای برادران، و خانم کارخانی، پیشکسوت هنر چرم سمنان و آثار، با دقت و ظرافت بررسی شد، از هر بخش سه اثر برگزیده گشت، و به پاس استقبال چشمگیر دانش‌آموزان، بخش ویژه‌ای برای آن‌ها اضافه شد. همچنین،از هر بخش سه اثر دیگر شایسته تقدیر شناخته شد.

وی می‌گوید: این تنها یک رقابت نبود؛ این نهضتی بود در دل هنر، تلاشی برای اعتلای فرهنگ، جنبشی که هر گامش، هر اثرش، پلی شد برای پیوند گذشته با آینده، برای بازگشت به هویت، به شکوه اصالت ایرانی.

نقش واژه‌ها بر بستر حقیقت؛ روایتی از هنر و اصالت

و در نهایت، باز هم قلم راوی بی‌ادعای حقیقت، که از نخستین روزهای هم‌پیمانی‌اش عهد کردم جز واقعیت ننگارم، همچون پیشینیان این راه، او را به میدان آوردم تا صدای چرم را به رسایی در گوش زمان جاری سازد.

نگاشتم آنچه دیدم، به بند واژه‌ها کشاندم آنچه شنیدم، اما هنوز حس می‌کنم پژواک این حقیقت، در هیاهوی روزگار کم‌رنگ شده است.

رویداد دست‌سازه‌های چرم با الهام از بنای تاریخی، صحنه‌ای بود که در آن هنرمندان با دستانی از جنس هنر، چرم را دوختند، برش دادند، صیقل زدند و جان بخشیدند؛ رشته‌های تاریخ را با تار و پود دست‌سازهایشان درآمیختند، تا گذشته را در قاب هنر زنده نگه دارند.

و من تلاش کردم گوشه‌ای از این جلوه‌ی باشکوه را در واژه‌ها بگنجانم، اما هنوز احساس می‌کنم هنوز ردپای حرف‌های نانوشته بر بستر این هنر به جا مانده است... اما "چرم،" میراث خاموشی که سال‌ها در سایه تغییرات مدرن قرار گرفته است، هنوز امید دارد که صدای خود را به گوش اهلش برساند.

خبرنگار : محدثه عباسی 

انتهای پیام/ 

 

حیف شد که نیامدید!

حیف شد که نیامدید!
حیف شد که نیامدید!
حیف شد که نیامدید!
حیف شد که نیامدید!
حیف شد که نیامدید!
حیف شد که نیامدید!
حیف شد که نیامدید!
https://stnews.ir/short/V9mMn
اخبار مرتبط
تبادل نظر
نام:
ایمیل: ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد کنید
نظر: